تا به حال فرصت نداده که جاهای زیادی از این کره‌ی پهناور را ببینم امّا یکجا بود که وقتی در همان کودکی قدم در صحن و سرایش گذاشتم فهمیدم هوایش، اتمسفرش همه چیزش آرامش بخش و باصفاست. انگار باور می‌کنی آنجا کسی نگاهت می‌کند، به تو لبخند می‌زند، هوایت را دارد. دلم هر چندوقت یکبار هوای نجف می‌کند، با تمام وجود می‌خواهم ایکاش آنجا باشم، نمی‌شود یاد مولا کنم و دلتنگ نشوم، نمی‌شود. دلتنگ نجفم، حال دلتنگ نجفم.

به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند، به آسمان رود و کار آفتاب کند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها