گفتن این حرف شاید به منزله امضای حکم تکفیرم باشد اما میگویم. خدا را شکر میکنم که همیشه ایام دوستان رفیقان بسیار خوبی داشته‌ام، مشفق و مهربان و موفق و به دردبخور، خوش‌جنس و پاک‌نهاد و سر به تن بیارز. یکچیز، نمیدانم چرا، شاید اشکال از من است، نمیدانم این چه دست تقدیری است که همیشه در خلوت خودم بی‌نهایت تنهایم، هیچ زمان کسی را نداشته‌ام که همدل و همزبانم باشد و آنطور باشد که من هستم و مرا بفهمد و این باعث میشود نه اینکه جنبه‌ای از صداقت را کنار بگذارم و بپوشانم، نه و یا اینکه بخواهم بازی کنم، ابداً اما قسمتی از خودم را میپوشانم انگار خودم را نشان نمیدهم و خودم را در جلوت هم پنهان میکنم. هیچ زمان آنطور آزاد و رها نفس نکشیده‌ام، وقتی با دیگرانم ترجیح میدهم هیچ باشم و متصل به اقوال و افعال آنها، همرنگ جماعت نمیشوم ولی بیرنگ میشوم آنگونه که هرکسی چه بسا از ظن خود رنگش را در من ببیند این به معنای گلایه و شکوه نیست، به معنای ناراحتی نیست، من با دوستان باصفا و باوفا و متخلق و مومن و مهربانم آنگونه سرشار و خوشحالم که خودشان هم فکر نخواهند کرد که تا چه اندازه به من حس سبکبالی و رهایی میدهند من حاضرم جانم را برای رفاقت دوستانم بدهم و از خدا میخواهم مرا حق‌شناس محبتهای اطرافیان و خانواده و دوستانم قرار دهد، همیشه ایام؛ چشمم را باز نگهدارد به آنچه که باید گاهی باید سکوت کرد و به دل نگرفت و گذشت و گاهی حمل بر صلاح و خوبی کرد عذرخواهم که فرد به دردبخوری نبوده‌ام، هیچ زمان، خوب بودن گاه به گاه به درد نمیخورد، مانند اینکه یک گل در سال برای یکساعت و یکروز شکوفه دهد و باز شود چه شوق و اشتیاقی برای نگه‌داشتنش هست؟!. اما چه بسا بعضی‌ها اگر میدانستند در درون من چه میگذرد با من مهربانتر بودند، به سمت من مایلتر بودند و مشتاقتر و چه بسا بعضی‌ها اگر میدانستند در روح من، در ذهن من و در خلوت چه اندازه یاس و خمولی و پوچی گاه ظاهر میشود از من گریزان میشدند و عطای خاطرات خوب را به لقای آینده‌ نیامده میبخشیدند و میرفتند. گرچه من معتقدم بودن بعضی از ما عین نبودن است که چه بسا بدتر از نبودن. خود من اینقدر نبوده‌ام که بیست‌ و سه ساعت از شبانه‌روز را نیستم و آن یکساعت در جستجوی آنم که چرا نیستم و کجا هستم. القصه برای من گاه مرگ باشکوهتر از این زندگی بی‌همه چیز است به قول میرزاده عشقی، برای من دگر اینگونه زندگی بیجاست. شما که حالتان خوب است الحمدلله، این خزعبلات را نخوانید و بد به دلتان راه ندهید و ندیده و نشنیده بگیرید، بعضی حرفها نیاز به توجه و بازخوانی ندارند، فی‌الواقع هیچکدام از ما همدیگر را خوب نمیشناسیم و جهان از آنچیزی که فکر میکنید تاریکتر و دهشتناکتر است اما باز میگویم امید داشته باشید و حرکت کنید و در محبت کردن شک نکنید حتی اگر خیری هم نبینید و نچشید و نیابید، اما انتظار بعضی اتفاقات غیرمنتظره را هم داشته باشید، از ما گفتن بود. البته که در این دوره و زمانه‌ی وانفسا اگر یکنفر هم بر طریق مهر بماند و دوستی، انسان باید کلاهش را تا هفتم‌آسمان بالا بیندازد


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها