من از بدی و نفرت نمیترسم، از بیتفاوتی و بیمحلّی میرنجم..
من از سختی و شکست نمیترسم، از بیحاصلی میرنجم.
به نظر من سکوت کردنها و نمیدانمها کسر شان نیست، ادّعا درباره چیزی که یا نمیدانی یا لااقل درست و دقیق نمیدانی و حرف مفت زدن با صراحت و قطعیّت حال بهم زنه.
امان از خردکردن دیگری و خندیدن به او، انسانها چه مرگتان شده؟ مسخره میکنید و میخندید؟ وای به روزگار و حال شما لودههای سبکمغز. وای به شما مغرورانی که گردنهایتان از جهل و خودشیفتگی کشیده شده است وای به شما که جز خودتان کسی و چیزی را نمیبینید یعنی هیچ چیز شما را تکان نمیدهد؟ جز آنکه حالت برونتان به امر مبتذل میجنبد، آن درون تیره و تاریک و گندیدهیتان به هیچ چیز نمیجنبد؟ چه مرگتان شده انسانها، بیماری، جنگ، استبداد همه اینها قابل تحمّلتر است از این مصیبت که شما با نگاههای سبکتان، حقیقت انسان را بیارزش کردهاید. کی رو دست میندازید؟ وجدان و شعور نداشتهی خودتون رو؟!
درباره این سایت