بر شاخ امید اگر بری یافتمی

 هم رشته خویش را سری یافتمی

 تا چند ز تنگنای زندان وجود

 ای کاش سوی عدم دری یافتمی؛ خیام

من در کدام نقطه قرار دارم؟! آیا سرنوشتم را خراب کردم؟! آیا سرشتم را ضایع کردم؟! نمیدانم، هر چه هست راه بازگشتی نیست من از این شبهای سیاه طولانی به تنگ آمده‌ام من از این روزهای نافرجام به زحمت افتاده‌ام رضایت من چه فرقی میکند وقتی اوضاع راضی‌کننده نیست من باخته‌ام، من به هیچ باخته‌ام. دیگر راه پس و پیش را نمیدانم هرکسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها